Web Analytics Made Easy - Statcounter

متن پیش رو گفت و گوی یک روزنامه اصلاح طلب با زیدآبادی در سال 97 است. در سال‌های منتهی به ۸۸ کسانی چون شما در قالب سازمان ادوار تحکیم وحدت به سراغ عبدالله نوری رفتید تا در انتخابات حضور پیدا کند. دلایل شما برای رفتن به سمت عبدالله نوری چه بود؟ در واقع ادوار در آن برهه برنامه انتخاباتی ویژه‌ای برای خود داشت که من همان زمان در گفت‌وگویی با فروزان آصف نخعی ابعاد آن را تشریح کردم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آن زمان نوری به عنوان چهره‌ای زندان‌رفته اگر به عنوان کاندیدای واحد اصلاح‌طلبان معرفی می‌شد، رد یا تأیید او می‌توانست سرنوشت انتخابات را به گونه‌ای متفاوت رقم بزند. اما عمده دوستان اصلاح‌طلب با کاندیداتوری نوری موافقتی نشان ندادند و حتی بعضاً حملات تندی هم علیه ادوار کردند.   آیا اتفاقات سال ۸۸ و سکوت ایشان، باعث تغییر دیدگاه‌ها نسبت به عبدالله نوری شد؟ آقای نوری در همان موقع یعنی پیش از انتخابات ۸۸ نیز در موضع سکوت بود و این سکوت هم چیز بدی نبود. هر گاه اظهارنظر یک سیاستمدار بی‌ثمر یا موجب بدتر شدن وضع شود، سکوت هم برای خودش استراتژی نامناسبی نیست.   این روزها نقدی که به کسانی چون عبدالله نوری می‌شود این است که در کناری نشسته‌اند و حاضر به مسئولیت‌پذیری نیستند. تا چه حد این نقد موجه است؟ این نقد موجه نیست، زیرا مگر در این شرایط چه کار خاصی از او برمی‌آید؟ دیگران که مرتب حرف می‌زنند و فعالیت دارند، حرف و فعالیت‌شان چقدر نتیجه‌بخش بوده است؟ به‌هرحال برخی معتقدند کسانی چون نوری در بزنگاه انتخابات از حضور در انتخابات حمایت می‌کنند و پس از آن سکوت می‌کنند و مسئولیت را برعهده نمی‌گیرند.   طی سال‌های پس از ۸۸ آقای نوری به نظرم مانند بسیاری افراد دیگر تجدیدنظرهایی در دیدگاه‌های خود کرده است و بیشتر مسالمت‌جو شده است. دلیل‌اش هم این است که وقایع پس از ۸۸ سرخوردگی زیادی به بار آورد. اینکه فردی مردم را به انتخابات فرا بخواند و بعد شرایط طبق دلخواه او پیش نرود، شاید سکوتش نشانه نوعی پذیرش مسئولیت محدود باشد! او دقیقاً چه مسئولیتی باید به عهده می‌گرفت؟ مسئولیت دعوت به حضور در انتخابات و طرح مطالباتی که هیچ کدام پاسخی مناسب از سوی نمایندگان اصلاح‌طلب چه در مجلس، شواری شهر و دولت نیافتند و کسانی چون عبدالله نوری هیچ خطی مشی مشخصی را برای این مطالبه‌گری دنبال نکرده‌اند.    آیا عبدالله نوری همچنان می‌تواند مرجع اصلاح‌طلبان پیشرو باشد؟ عبدالله نوری از نگاه من فردی دلسوز، پاکدست و باهوش است و گمان نمی‌کنم احتمالاً جز در دوره کوتاه مدیریت روزنامه خرداد داعیه مرجعیت اصلاح‌طلبان پیشرو را داشته است. اصلاح‌طلبان به‌خصوص پیشروهای آنها معمولاً مرجع‌پذیر نیستند!

منبع: فردا

کلیدواژه: عبدالله نوری اصلاح طلبان کسانی چون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۱۸۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است

به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:

ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.

اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.

البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.

حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.

من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.

گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.

اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست.

21302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903293

دیگر خبرها

  • دورتموند دو موقعیت خلق کرد و فینالیست شد
  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • نتیجه تساوی عادلانه بود/ بازیکنان تیم ما در نیمه‌های دوم انگیزه زیادی دارند
  • تلقین، خاطرات را تغییر می‌دهد!/ اثر تصویرسازی ذهنی بر حافظه
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • اعتراف کیهان: فقط ۱۶۵ نامزد اعتدالی و اصلاح طلب برای مجلس دوازدهم تایید صلاحیت شدند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • اعتراف کیهان: فقط ۱۶۵ نامزد اعتدالی و اصلاح طلب برای انتخابات مجلس دوازدهم تایید صلاحیت شده بودند
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!