دوگانه نوری-نبوی دراصلاحات/پایان ایده اصلاحطلبان برای اداره کشور
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۲۹۰۸۳
خبرگزاری مهر، گروه سیاست؛ پس از استعفای موسوی لاری از نایب رئیسی شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، تیغ انتقاد فعالان این جریان نسبت به عملکرد مهمترین تشکیلات چند سال اخیر اصلاح طلبان تیزتر شد و با استمرار انفعال شورای عالی سیاست گذاری و افزایش هجمهها به خصوص نسبت به عملکرد محمدرضا عارف، بالاخره آقای «تندیس سکوت» از ریاست این شورا استعفا کرد اما بر خلاف انتظار، استعفای او بر آتش اختلافات دمید و شکاف میان طیفهای مختلف این جریان را عمیقتر کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کار به جایی رسید که مرد سایه اصلاحات برای حفظ حیات سیاسی این جریان پرده درید و تلاش کرد با شلیک تیر هوایی تشتت اصلاح طلبان را از مرکز توجهات به حاشیه منتقل کند، اما تقدیر با او همراه نشد و متأسفانه «سرکنگبین صفرا فزود» و ترکشهای آن تیر هوایی دامان خودشان را گرفت و دامنه اختلافات را گستردهتر کرد.
با این حال جریان اصلاحات این روزها هم از بی سامانی تشکیلاتی و هم از فقدان ایده مرکزی رنج میبرد و به دنبال تعیین جایگزین محمد رضا عارف است. کسی که بتواند چرخ تشکیلات آنها را بگرداند و آشفتگی حاکم بر این جریان سیاسی را سامان ببخشد، اما نامهایی که تا امروز برای این مسئولیت مطرح شده است افق را پیش روی آنها نمیگشاید؛ به عبارتی طرح اسامی «تکراری» و «کلیشهای» به منظور رهبری یک تشکیلات ناکارآمد حکایت افتادن از چاله به چاه است.
استعفای عارف و جنگ گلادیاتورهای اصلاحات
استعفای رئیس شورای عالی سیاست گزاری اصلاح طلبان در حالی ۷ تیرماه امسال رسانهای شد که علیرضا خامسیان، فعال رسانهای نزدیک به عارف اعلام کرد این استعفا در اسفندماه سال قبل تقدیم داوود محمدی، دبیرکل انجمن اسلامی معلمان شده است. خامسیان درباره اینکه چرا استعفای عارف خطاب به محمدی نوشته شده اینطور توضیح داد که «چون محمدی، به نمایندگی از شورای عالی اصلاحطلبان، از وزارت کشور، مجوز فعالیت شورای عالی جبهه اصلاحطلبان را دریافت کرد و چون هیأت رئیسه شورای عالی تشکیل جلسه نداده بود، عارف نامه استعفا را خطاب به وی نوشت.»
در حالی که انتظار میرفت این استعفا بر زخمهای عمیق اصلاح طلبان التیام بگذارد و پس از مدتها آنها را یک گام به جلو هدایت کند، خود محل یک نزاع تازه در این جریان شد و شکاف در بدنه فعالان سیاسی اصلاح طلب را به سطح بالاتری ارتقا داد. از یک سو موتلفین سیاسی عارف که تا پیش از این همواره حامی عملکرد او بودند زبان به انتقاد گشوده و نسبت به اقدام او اعلام نارضایتی کردند، تا آنجا که محمود صادقی، عضو فعال شورای عالی سیاست گذاری استعفای عارف را «خلاف انضباط تشکیلاتی» خواند و علی صوفی، دیگر عضو شاخص این تشکل نیز با انتقاد از رفتار عارف اقدام اظهار داشت که «اقدام او غیر متعارف است.»
صوفی همچنین تاکید کرد: «در جریان استعفای آقای موسویلاری هم ما از طریق فضای مجازی و رسانهها مطلع شدیم. اکنون هم بحث استعفای آقای عارف در شورای عالی مطرح نشده است و صرفاً رسانهها آن را منتشر کردنده اند. نکته دیگر اینکه گفته میشود آقای عارف استعفایش را به آقای داوود محمدی که او هم تنها یکی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری است، داده و معلوم نیست که چرا آقای محمدی در جریان استعفای دکتر عارف بوده، اما دیگر اعضا خبر نداشتهاند.»
موضوع قابل تأمل دیگر در جریان این ماجرا این بود که علیرضا خامسیان در حالی اعلام کرد عارف در اسفندماه استعفا کرده که خود پیش از این و در اردیبهشت ۹۹ خبر استعفای عارف را صریحاً تکذیب و تاکید کرده بود که «خبر استعفای عارف از شورای عالی سیاستگذاری صحت ندارد؛ این موضوع شایعه است و استعفایی در کار نیست.»
از سوی دیگر منتقدان دیرین عارف که از یک طرف او را لایق مدیریت مهمترین تشکیلات اصلاح طلبان نمیدانستند و از طرف دیگر به دنبال یک مجموعه جایگزین برای شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان بودند، به استعفای او واکنش مثبت نشان دادند و آن را امید بخش تلقی کردند. علی محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با ابراز خرسندی از کناره گیری رئیس شورای عالی سیاست گزاری اصلاح طلبان گفت: «استعفای عارف کار درستی بود و اگر این استعفا در راستای تجدید سازمان شورای عالی هم نباشد باز باید آن را به فال نیک گرفت.»
مهمتر از همه اینکه استعفای عارف چالش بر سر استمرار فعالیت شورای عالی سیاست گزاری و انحلال آن را عمیقتر کرد و سطح جدیدی از دعوای اصلاح طلبان را به نمایش گذاشت. شهاب الدین طباطبایی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان در واکنش به استعفای عارف به مهر گفت که «اصلاح طلبان به تشکیل پارلمان اصلاحات نزدیک شدند» و تاکید کرد که «انحلال یک مجموعه همیشه به صورت رسمی اعلام نمیشود.» محمد علی ابطحی، رئیس دفتر رئیس جمهور در دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون مبارز نیز اعلام کرد که با استعفای عارف «تاریخ مصرف شورای عالی عملاً تمام شده است.»
به موازات این پایکوبی ها برای استعفای عارف و نزدیکتر شدن شورای عالی اصلاح طلبان به تعطیلی، آذر منصوری دبیر شورای عالی سیاست گذاری و از چهرههای شاخص حامی شعسا، در گفتگویی ضمن دفاع از این تشکیلات اعلام کرد که «شورای عالی در حال حاضر تنها سامانه انسجام بخش ائتلاف اصلاح طلبان است و این شورا بدیلی با این کارکرد ندارد.»
علی صوفی، دیگر مدافع فعالیت شورای عالی اصلاح طلبان نیز گفت: «استعفای آقای عارف دلیل بر انحلال شورای عالی سیاستگذاری نیست، زیرا هیئترئیسه را اعضای شورا تعیین میکنند و استعفای نایبرئیس و حتی رئیس شورا نمیتواند حکم به انحلال شورا باشد.» به لیست این مبارزه علنی گلادیاتورهای اصلاحات، اظهار نظر دبیرکل انجمن اسلامی معلمان را اضافه کنید که پیش از استعفای عارف، رسماً خبر از انحلال تشکیلاتی انتخاباتی اصلاح طلبان داده بود. در میانه اردیبهشت ماه ۹۹ داوود محمدی در گفتگویی اعلام کرد که «شورای عالی سیاست گذاری منحل شده و در حال حاضر تعطیل است.
ترکشهای عمیق و یک انتحاری ناموفق
با تشدید درگیری اصلاح طلبان بر سر اتخاذ راهبردها و تعیین ساز و کارهای تشکیلاتی لازم بود که یک خبر به ظاهر مهم نمایش اختلاف آنها را از رسانهها پایین بکشد و افکار عمومی را از کانون این اختلافات به نقطه دیگری منحرف کند. نامه کم مایه مرد در سایه اصلاحات به رهبر معظم انقلاب در واقع یک انتحاری بود تا بلکه سایه اختلاف را برای مدتی از سر اصلاح طلبان بردارد و از مرگ سیاسی این جریان جلوگیری کند. در حالی که طبق محاسبات اصلاح طلبان نامه آمیخته به مغالطه و حقد و کینه موسوی خویینی ها باید مورد اقبال بدنه اجتماعی این جریان قرار میگرفت، به سرعت به نقیض خود بدل شد و اصلاح طلبی را تا لبه پرتگاه پیش برد.
اما چرا نقشه آنها نقش بر آب شد؟ اولاً بر خلاف پیش بینی موسوی خویینی ها و حلقه نزدیک به او رویکرد مسئولیت گریزانه نامه، مورد پذیرش هیچ وجدان پاک و عقل سلیمی قرار نگرفت و حتی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان نیز محتوای این نامه را غیر منصفانه و به دور از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی کشور تلقی کرد. از سوی دیگر، روز بعد از انتشار این نامه محمد قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی، ارگان رسمی طیف راست اصلاح طلبان در باب نامه موسوی خویینی ها نقد ۴ هزار کلمهای نوشت و با رادیکال خواندن موسوی خویینی ها تلاش کرد تا میان مواضع او و جریان اصلاحات مرزبندی کند. با این حال این اقدام او به منظور تطهیر رادیکالیسم و تندروی از سیمای اصلاح طلبی کارگر نیفتاد و یادداشت مفصل قوچانی آتش اختلاف طیف چپ و راست جریان اصلاحات را برافروختهتر کرد.
اصلاح طلبان و بحران تشکیلات واحد
با کناره گیری عارف و موسوی لاری از شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان، به نظر میرسد مهمترین مسئله امروز جبهه اصلاحات سامان دهی تشکیلاتی این جریان سیاسی است. پیرامون این مساله دو موضوع اصلی قابل طرح است؛ پیش از هر چیز طرح این سوال ضروری است که با وجود وقایع چند ماه گذشته، آیا اصلاح طلبان فعالیت در قالب شورای عالی سیاست گذاری را ادامه میدهند یا اینکه تشکیلات تازه ای تأسیس میکنند؟ همانطور که گفتیم اصلی ترین نقطه نزاع اصلاح طلبان همین جاست و با آنکه این شورا عملاً از کار افتاده و طی ماههای پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی هیچ فعالیتی نداشته و از طرفی در حال حاضر نه رئیس دارد و نه نایب رئیس، اما همچنان هوادارانی دارد که عمدتاً از طیف چپ و به اصطلاح جامعه محور اصلاحات هستند.
با این حال، بحث تشکیل پارلمان اصلاحات نیز همچنان از سوی احزابی مثل ندای ایرانیان و کارگزاران مطرح است و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز به عنوان نهاد بالادستی اصلاح طلبان بررسی این طرح را در دستور کار دارد. به گفته احمد حکیمی پور، دبیرکل حزب اراده ملت و رئیس دوره شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بیش از دو سوم طرح پارلمان اصلاحات در این شورا بررسی شده و به زودی در رابطه با آن تصمیم گیری میشود. در واقع اصلاح طلبان در همان قدم ابتدایی دچار مشکل هستند و کمتر از یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری هنوز در انتخاب تشکیلات خود در ماندهاند.
اما موضوع دوم در ارتباط با سامان دهی تشکیلاتی اصلاح طلبان بحث رهبری آن است؛ در واقع با اینکه هنوز کُمیت این جریان در قدم اول یعنی «تعیین ساز و کار تشکیلاتی» لنگ است و نزاع بر سر آن بسیار جدی است، آنها در قدم دوم نیز اختلافات اساسی دارند.
دوگانه بهزاد نبوی _ عبدالله نوری؛ پایان ایده اصلاحات برای اداره کشور
چندی پیش حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی درباره اینکه چه کسی میتواند رئیس آینده تشکیلات اصلی این جریان سیاسی باشد، گفته است: «سه خصوصیت از نظر من برای ریاست آینده شورا مهم است؛ اول اینکه طیفهای مختلف این جبهه، اعم از طیفهای ارزشی تا میانهرو و رادیکال، باید او را قبول داشته و رابطه خوبی با او داشته باشند. دوم اینکه به لحاظ سیاسی باید نقش جبهه اصلاحات و انتخابات آینده را باور داشته باشد. اگر قرار باشد خودش دراینباره مردد باشد که آیا باید شرکت کنیم یا خیر، نباید مردد باشد و باید بتواند فضای سیاسی را بهخوبی تحلیل کند و بنبستها را بشکند. سوم هم اینکه پیام انتخاب این فرد به نظام باید پیام همراهی و همکاری باشد. نباید شکاف بین نظام جمهوری اسلامی و اصلاحطلبان را که سالهاست وجود دارد، این فرد بیشتر کند و باید در جهت ترمیم روابط بین اصلاحطلبان و نظام سیاسی حرکت کند».
سخنگوی حزب کارگزاران درباره اینکه آیا عبدالله نوری شایستگی ریاست شورا را دارد یا نه، گفته است: «آقای نوری گذشته از اینکه خودش هم این مسئولیت را نخواهد پذیرفت، ویژگی سوم را هم به اعتقاد من ندارد و پیام همراهی و همکاری با نظام از این طریق منتقل نخواهد شد؛ اما بهزاد نبوی میتواند انتخاب خوبی باشد».
علاوه بر این، جواد امام از نزدیکان سیدمحمد خاتمی از عبدالله نوری به عنوان گزینه مناسب ریاست بر شعسا نام برده است. به اعتقاد وی «اجماعسازی با همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی شورای عالی کار طاقتفرسایی است و اگر عارف تشخیص داده است که از کار جمعی فاصله بگیرد، بهنظر من عبدالله نوری جایگزین مناسبی برای اجماعسازی و تقویت شورای عالی است و حتی احزابی که به شورای عالی نقد دارند، پذیرای عبدالله نوری هستند».
داوود محمدی، دبیرکل انجمن اسلامی معلمان هم بر آن است که «در جریان اصلاحطلبی شخصیتهای بزرگی هستند که توانمندی برعهدهگرفتن ریاست شورا را دارند و اسم هرکدام از آنها از سوی افراد مختلفی مطرح میشود. به نظر من عبدالله نوری جایگزین خوبی برای عارف است».
برای اولین بار نام عبدالله نوری از سوی جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران به میان آمد و از آنجا که جواد امام با سیدمحمد خاتمی رابطه بسیار نزدیکی دارد و زمانی ریاست دفتر او را برعهده داشته است، گروهی چنین تحلیل کرده اند که برعهده گرفتن ریاست شعسا از سوی عبدالله نوری احتمالاً نظر رئیس دولت اصلاحات است.
بر این اساس، علاوه بر نوع ساز و کار تشکیلاتی، رهبری این این تشکیلات نیز محل نزاع اصلاح طلبان است. اگر چه اختلاف نظر در میان جریانهای سیاسی و بین فعالان سیاسی _اجتماعی یک امر کاملاً طبیعی است، اما به نظر میرسد که این اختلاف میان اصلاح طلبان از حال عادی خارج و به یک مشکل اساسی و حاد تبدیل شده است. چنان که عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح طلب هم بارها گفته است که «اختلاف اصلاح طلبان یک نزاع راهبردی است» و دیر یا زود منجر به انشقاق در جبهه اصلاحات میشود.
به هر حال نکته اساسی در طرح موضوع دوم نوع مواجهه اصلاح طلبان با مسئله رهبری اصلاحات است. در حالی که چهرههای شاخص این جریان طی دهههای اخیر همواره مدعی بوده اند که نظارت استصوابی سبب شده تا آنها نتوانند مدیران اصلی و گفتمانی خود را وارد صحنه کنند، طرح دوگانه سوخته بهزادنبوی_عبدالله نوری نشان میدهد که ظرفیتهای سیاسی این جریان هیچ تناسبی با ادعاهای مکرر آنها ندارد.
بر فرض درستی مدعای آنها مبنی بر اینکه عامل عدم توفیق اصلاح طلبان در موضوع اداره کشور نظارت شورای نگهبان بوده است، چرا آنها در سازماندهی درون جناحی که خبری از نظارت استصوابی نیست خود برگههای خاص خود را رو نمیکنند؟ آیا منظور آنها از نیروهای دسته اول و اصلاح طلبان واقعی که کاندیدای اداره امور کشور هستند و اگر اجازه داده میشد که وارد صحنه شوند همه چیز را زیر و رو میکردند امثال بهزاد نبوی ۷۸ ساله و عبدالله نوری ۷۲ ساله هستند؟
عبدالله نوری و بهزاد نبوی هر دو ژنرالهای ۴ ستاره اصلاحطلبان هستند که به راهبردهای متفاوتی در عرصه کنشگری سیاسی قائلند. در حالی که عبدالله نوری سالهاست که دامن از عرصه سیاست رسمی چیده است و معمولاً موضعی رادیکالتر از برآیند کلی دیدگاههای اصلاحطلبان دارد، بهزاد نبوی در سالهای اخیر برجستهترین چهره اصلاح طلبان رادیکال بوده است که از راهبردهای میانهروانه حمایت کرده است. نبوی که عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است، در این سالها همواره مدافع دولت حسن روحانی بوده و در انتخابات مجلس یازدهم هم معتقد به شرکت در انتخابات بود. او در ابتدای انقلاب و در دولت شهید رجایی و میرحسین موسوی صاحب سمت بود و در زمان دولت اصلاحات نیز نایب رئیسی مجلس اصلاح طلب ششم را بر عهده داشت.
نبوی از چهرههای شاخص اصلاح طلبان است که همواره از عملکرد روحانی حمایت کرده و این حمایت او طی ۷ سال گذشته استمرار داشته است. با این حال، اشتباه است که این حمایتها را یک هواداری صوری تلقی کنیم و چشم بر وابستگیهای فکری امثال او با دولت ببندیم که پرده از آبشخورهای مشترک آنها در استنباط ایدههای اداره کشور بر میدارد.
بهزاد نبوی در جلسه اخیر رئیس جمهور با فعالان سیاسی که در اردیبهشت ماه برگزار شد تاکید کرد که بزرگترین دستاورد دولت «برجام» بوده که با آمدن ترامپ ناکام ماند. توصیه او به روحانی این بود که به هیچ وجه از برجام خارج نشود و تأکید کرد که ادامه برجام در همین وضع فعلی نیز برای کشور مفید است. تاکید نبوی این بود که ما باید ابتدا سیاست خارجی خود را سامان دهیم و بعد مسائل داخلی را به سامان برسانیم. در واقع ایده بهزاد نبوی به عنوان یک فعال کهنه کار سیاسی و چهره شاخص اصلاح طلب که قرار است مهمترین تشکیلات آنها را بگرداند، همان ایده شکست خورده دولتی است که ۷ سال همه چیز را به برجام و آمریکا گرده زد و خسارات جبران ناپذیری را بر اقتصاد کشور وارد کرد.
در کنار بهزاد نبوی، عبدالله نوری نام دیگری است که برای رهبری تشکیلاتی اصلاح طلبان مطرح شده است. نوری وزیر کشور دولت اول اصلاحات و از چهرههای رادیکال اصلاح طلبان و عضو تشکیلاتی است که عنوان پدرخواندگی این جریان سیاسی را یدک میکشد و نقش سیاست گذاری را در این جریان سیاسی بر عهده دارد. روزنامه اصلاح طلب آرمان ۲۰ تیرماه ۱۳۹۵ طی گزارشی عبدالله نوری را به عنوان یکی از ارکان مهم پیروزیهای اصلاحطلبان در انتخاباتهای گذشته توصیف کرده و درباره اثرگداری بالای او نوشت: «تاثیرگذاری عمده نوری در بخش تصمیمات مهم سیاسی از جمله انتخابات است، چنانکه او در راستای برنامههای سازماندهی خود مدتها قبل از هر انتخابات با شخصیتهای تأثیرگذار جریان اصلاحات به بحث و بررسی وشرایط و جایگاه اصلاحات در آن مقطع میپردازد و بر طبق نتایجی که حاصل میشود تصمیم نهایی از سوی جریان اصلاحات به اعضای این جریان ابلاغ میشود.»
مشهور است که عبدالله نوری گعدههای هفتگی مختلفی در منزل خود میگیرد که مرکز ثقلی برای تصمیمگیری درون جناحی است و افراد خاصی در اردوگاه اصلاحطلبی در آن حضور مییابند که سعی در تصمیمگیری و سکانداری جریان اصلاحات دارند و نسبت به مواضع خارج از منافع این گروه در داخل اردوگاه اصلاحطلبی موضع گیری میکنند و به انحصار قدرت در این جریان مبادرت میورزند.
یکی از مهمترین تصمیمات سالهای اخیر گعده های عبدالله نوری حکم به کناره گیری عارف از کاندیداتوری انتخابات و روی کار آوردن دولت حسن روحانی بود. انتخاباب که بار دیگر در سال ۹۶ تکرار شد و علاوه بر موضعگیری تشکیلاتی، شخص عبدالله نوری یک ماه مانده به انتخابات ۹۶ دو بار از روحانی صریحاً حمایت کرد. بار اول ۶ اردیبهشت ماه بود که با صدور یک بیانیه حمایت او رسماً اعلام شد و بار دوم حمایت ویدئویی او بود که در ۲۶ اردیبهشت ماه ۹۶ منتشر شد. به هر حال عبدالله نوری به عنوان یکی از پدرخواندگان جریان اصلاحات در کنار سید محمد خاتمی و موسوی خوئینیها نقش بی بدیلی در دولت ۷ ساله روحانی داشته و علاوه بر نقش آفرینی مؤثر در انتخاباتهای گذشته در نحوه مدیریت و تغذیه فکری دولت تدبیر و امید نیز نقش محوری داشته است.
روزنامه آرمان در گزارش ۲۲ تیر ۹۸ درباره روابط عبدالله نوری با دولت نوشته است: «عبدالله نوری عضو دیگر مجمع روحانیون رابطه خوبی با روحانی دارد و حامی دولت اوست و ارتباط مثبت او با روحانی امتیازی دو طرفه به نفع اصلاحات و روحانی است.» در واقع نه تنها چسبندگی ایدههای دولت فعلی و جریان اصلاحات تحت هیچ عنوانی قابل انکار نیست، بلکه مویدات بسیاری هست که نشان میدهد دولت فعلی بیش از هر چیز مجری ایدههای شکست خورده ای است که از گعده های خصوصی پدرخواندگان جبهه اصلاحات بیرون میآید.
بر این اساس، معلوم نیست که ریاست امثال بهزاد نبوی و عبدالله نوری که نه در زمان مسئولیت رسمی خود چیزی برای عرضه داشتند و نه در زمان نقش آفرینیهای نیابتی همچون دوران ۷ ساله حسن روحانی طرح مؤثری برای ساماندهی زندگی مردم ارائه کرده اند به چه کار جبهه اصلاحات میآید. به نظر میرسد که طرح این نامها اگر برخاسته از «انسداد فکری» و «قحط الرجالی» در جبهه اصلاحات نباشد، در خوشبینانه ترین حالت ناشی از عجز اصلاح طلبان در ساماندهی ساز و کارهای مناسب تشکیلاتی، اتخاذ راهبردهای مؤثر و تعیین یک «مانیفست» منسجم است. به هر حال اگر یک روز نام نوری رادیکال مطرح میشود و روز دیگر نام نبوی محافظهکار به میان میآید؛ گویی نامها به تنهایی برای اداره یک ائتلاف سیاسی کافی هستند.
کد خبر 4977483منبع: مهر
کلیدواژه: اصلاح طلبان شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان محمدرضا عارف بهزاد نبوی عبدالله نوری جبهه اصلاحات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مجلس شورای اسلامی محمد باقر قالیباف ایالات متحده آمریکا حجت الاسلام حسن روحانی هیئت دولت انفجار بیروت لبنان مجلس اسحاق جهانگیری علی ربیعی حسن روحانی ویروس کرونا محمدجواد ظریف شورای عالی سیاست گذاری موسوی خویینی ها جریان سیاسی اصلاح طلبان اصلاح طلبان اصلاح طلبان جریان اصلاحات اصلاح طلبان عبدالله نوری جبهه اصلاحات اردیبهشت ماه استعفای عارف داوود محمدی جریان اصلاح جبهه اصلاح بهزاد نبوی اصلاح طلبی اداره کشور اصلاح طلب نایب رئیس ساز و کار سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۲۹۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وزیر ارتباطات: اینترنت به سرعت نور میرسد / امیدوارم تا پایان سال، چند برند جدید موبایل ایرانی داشته باشیم
عیسی زارعپور، امروز در حاشیه برگزاری جلسه هیئت دولت درباره پیشرفت پروژه فیبر نوری گفت: «ما در حوزهٔ ارتباطات ثابت، پروژه فیبر نوری را دنبال میکنیم و درحالحاضر بیش از یکسوم کشور تحت پوشش قرار گرفته است. فردا شاهد پروژه فیبر نوری منازل و کسبوکارهای استان قم و شش شهرستان آن خواهیم بود تا به اینترنت پرسرعت و باکیفیت دسترسی پیدا کنند».
به گزارش خبرآنلاین و به نقل از زومیت، او گفت که با این اقدام، آمار پوشش فیبر نوری در کشور به ۷٫۵ میلیون خانوار میرسد و افزود: «برنامه ما این است که امسال این رقم را به حداقل ۱۴ میلیون خانوار برسانیم، بهطوریکه حداقل دوسوم شهرهای کشور تحت پوشش فیبر نوری قرار بگیرند».
وزیر ارتباطات برنامه دیگر وزارتخانه متبوع خود را تبدیل این میزان پوشش به اتصال دانست: «تکتک خانههای مردم را به فیبر نوری متصل کنیم. امیدواریم امسال آمار اتصالها به پنج برابر برسد».
فیبر نوری به چه دردی میخورد؟
«شفاف بگویید، فیبر نوری چه دردی از مردم دوا میکند؟» زارعپور در جواب این سؤال از سوی یکی از خبرنگاران، وعدههای پیشین را درباره افزایش سرعت اینترنت تکرار کرد و توضیحاتی درباره کارکرد فیبر نوری داد: «از سالها پیش در ارتباطات ثابت از سیم مسی استفاده میشد. مرکز مخابرات به هر خانه دو زوج سیم مسی میرساند و برای خانهای ده واحدی این رقم به ۲۰ سیم میرسید. استفاده از این نوع سیم باعث میشود در مسیرهای بینشهری کابلهای هزار زوجی سیم مسی داشته باشیم که هم ظرفیت محدودی دارند و سرعتی که به مردم میدهد از ۱۶ مگابیت بر ثانیه بیشتر نیست و هم اینکه هرچه فاصله از مرکز مخابراتی دورتر باشد، کیفیت اینترنت پایینتر میآید. علاوه بر اینها سیمهای مسی به دلیل ارزششان مقصد سرقت هستند. فیبر نوری همهٔ این مشکلات را حل میکند».
او با اشاره به ضخامت بسیار کم تار فیبر نوری و ظرفیت بالای انتقال اطلاعات از طریق آن تا هزاران برابر اضافه کرد: «دنیا به این سمت پیش رفته است که زیرساختهای ارتباطی خود را به فیبر نوری منتقل کند تا محدودیت سرعت برداشته میشود. با این کار، سرعت اینترنت میرسد به سرعت نور. روی همین بستر میشود دادهها را با سرعت نور منتقل کرد. ما در شهرهایی که فیبر نوری راهاندازی شده تا هزار مگابیت بر ثانیه، سرعت ارائه کردهایم. الان میانگین سرعتمان در کشور ۱۰ است و با فیبر نوری تقریباً ۱۰۰ برابر میشود و انقلابی در حوزهٔ ارتباطات صورت میگیرد».
تعداد سایتهای 5G تا آخر سال به ۵ هزار میرسد
وزیر ارتباطات سپس از افزایش تعداد سایتهای 5G به بیش از ۱۵۰۰ مورد تا هفته آینده خبر داد و گفت: «در موضوع ارتباطات موبایل، توسعه ارتباطات نسل پنجم را در دستور کار قرار دادهایم. هدفگذاریمان این است که تعداد سایتهای 5G تا آخر امسال به بیش از ۵ هزار سایت برسد».
او درباره تمهیدات وزارت ارتباطات برای پوشش دور دوم انتخابات هم توضیح داد: «در دور قبل انتخابات، همهٔ امکانات وزارت ارتباطات، اپراتورها و دستگاههای مرتبط را بسیج کردیم تا شاهد ارتباطات پایدار باشیم. بیش از ۹۹ درصد پوشش داشتیم، حتی در نقاط دورافتاده روستایی که با هلیکوپتر صندوق رأی را بردند، دسترسی به شبکه وجود داشت. این اتفاق بسیار بزرگی است که ما با این گستره جغرافیایی، با بیش از ۴۰ هزار روستای بالای ۲۰ خانوار و ۷۰ هزار روستا در کشور در کل توانستهایم چنین پوششی را در سالیان گذشته ایجاد کنیم».
امیدوارم امسال چند برند جدید گوشی ایرانی معرفی شود
زارعپور همچنین درباره جزئیات «مأموریت مشترک» وزارت ارتباطات و فناوری و وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) گفت: «کار مشترکی بین ما و وزارت صمت دنبال میشود تا بتوانیم بخشی از نیاز کشور به تلفن همراه را از طریق تولیدکنندگان داخلی تأمین کنیم. الان شرکتهایی آمدهاند و دارند کارشان را انجام میدهند و امیدوارم که امسال چند برند جدید ایرانی هم داشته باشیم. وجود این چند برند نشان میدهد که ما دنبال انحصار نیستیم. تولیدکنندهها حتماً باید محصولی را تولید کنند که با نمونههای مشابه خارجی قابلرقابت باشد تا مردم در یک بازار رقابتی انتخاب کنند و با طیب خاطر این کار را انجام دهند».
او در ادامه درباره رقابتپذیر بودن گوشیهای تولیدی در ایران با نمونههای خارجی گفت: «باید کیفیت گوشیهایی که تولید میشود بالا باشد و قیمتش پایین باشد تا در این بازار رقابتی بتوانند فضایی برای خودشان فراهم کنند و گوی سبقت را از نمونههای مشابهی که در بازار وجود دارد ببرند. وگرنه درهرصورت ما به دنبال این هستیم که کالای باکیفیت به دست مردم برسد».
زارعپور در آخر سؤالی درباره ممنوعیت واردات گوشی را اینطور جواب داد: «ما برای ممنوعیت واردات گوشی برنامهای نداریم اما باید به نیاز ضروری مردم و وابستگی آنها به تلفن همراه از طریق تولید یک محصول باکیفیت و با قیمت مناسب پاسخ داد».
۵۴۵۴
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904344 ذوالفقار دانشی