چرا بیت رهبری در جماران مستقر نشد و به خیابان جمهوری آمد؟ / راز انتخاب محمدی گلپایگانی به عنوان رئیس دفتر رهبری چیست؟ | ناطق نوری روایت کرد
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۶۸۴۹۲
علی اکبر ناطق نوری در کتاب خاطرات خود به این ۳ پرسش پاسخ میدهد که در ادامه می خوانید:
یکی از مباحثی که در آغاز مسئولیت جدید مقام معظم رهبری قابل توجه بود بحث مکان استقرار ایشان بود. پیشنهاد بعضی این بود که آقا به جماران تشریف ببرند و از همان تشکیلات و امکاناتی که حضرت امام داشتند استفاده کنند.
من خودم به دو دلیل معتقد بودم که ایشان به جماران یا منظریه تشریف ببرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا مرکز شهر؟
همچنین اردوگاه شهید باهنر در منظریه تهران را قبول نکردند و فرمودند اولا این قدر بالا و دور از مردم نمی خواهم بروم. ثانیا آموزش و پرورش و فرهنگیان و دانش آموزان دلشان به همین اردوگاه خوش است و من راضی نیستم که حالا این را بگیرم.
خودشان فرمودند: در همین منطقه ریاست جمهوری می مانیم چون اینجا مسوولان، مجلس، دولت و قوه قضاییه در دسترس هستند. در ضمن مثل بقیه مردم داخل شهر هستیم و از حیث حفاظت هم منظقه حفاظت شده است و مشکل خاصی ندارد و حفاظت جدیدی هم نمی خواهد.
عبدالله نوری یا ناطق نوری؟از ابتدا بحث بود که ریس دفتر ایشان که باشد؟ عدهای به طور طبیعی می گفتند: احتمالا آقای ناطق نوری است که مورد اعتماد ایشان است و کار اجرایی هم کرده است. ارتباطش با علما و آخوندها زیاد است و روابط عمومی اش هم خوب است.
بعضیها هم میگفتند: ناطق نوری مردم را خوب می شناسد و می داند مجلس یعنی چه؟ قوه قضاییه و دولت یعنی چه؟ بعضی هم میگفتند ناطق نوری منتسب به جناح خاصی است، در این صورت دفتر آقا جناحی می شود. بعضی هم از جناح مقابل، آقای عبدالله نوری را پیشنهاد می دادند.
مرحوم حاج احمدآقای خمینی جمع بین هر دو کرد. خدا رحمتش کند آمد پیش آقا و گفت: پیشنهاد من این است که شما آقای ناطق نوری و آقای عبدالله نوری را بیاورید. هر دو هم نوری هستند. منتهی یکی نور اصفهان و دیگری نور مازندران که از دو جناح موجود میباشند و کسی هم دیگر حرفی نمی زند.
ملاک انتخاب رییس دفتریک روزی که من خدمت آقا بودم فرمودند: دیگر چه کسانی به ذهن شما برای مسوولیت دفتر میرسد؟ من اینجا فهمیدم که ایشان بنده و یا عبدالله نوری را به اعتبار همان جناحی بودن به مصلحت نمیداند. چون ایشان وقتی رهبر شدند به مزاج عدهای سازگار نبود و انقلتها را شروع کردند. رادیوهای بیگانه هم خیلی جوسازی می کردند و در داخل هم بعضی دامن می زنند و اگر رییس دفتر ایشان هم فردی جناحی مثل من می شد جوسازی ها افزایش می یافت.
روزی خدمت آقا بودیم ایشان فرمودند: این آقای محمدی گلپایگانی چطور است؟آقا قبلا در عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش با ایشان مرتبط بودند و ایشان را خوب می شناختند و در عمده سفرهایی که آقا داشتند آقای محمدی گلپایگانی همراه ایشان بودند. از روحیات و خلقیات ایشان، آشنایی و آگاهی کامل داشتند. اما دلیل اصلی که باعث شد آقا ایشان را به بقیه کاندیداها ترجیح دهند این است که هیچ کس نمی تواند ایشان را به جناح خاصی نسبت دهد. امروز بعد از ۱۵ سال کسی نمی تواند بگوید آقای گلپایگانی مثلا چپی است یا راستی؟ اصلا نمیشود ایشان را جناحی دانست. بنابراین با توجه به انتظاراتی که از دفتر دارند و مباحثی که در دفتر وجود دارد کسی نمی تواند ادعا کند که دفتر خطی برخورد کرده است.
شیوه انتخاب ایشان در آن مقطع و شاید برای همیشه جزء بهترین شیوه هاست لذا ایشان را به عنوان رییس دفتر انتخاب کردند و ایشان هم به تدریج با کار آشنا شدند.
بیشتر بخوانید :
ویژگی های مشترک رقبای جدی انتخابات سال ۷۶ | افطاری خاتمی و ناطق نوری دور یک میز به روایت ابطحی + عکس معنای جلسات اخیر خاتمی با ناطق نوری و روحانی چیست؟ / فعال سیاسی نزدیک به رئیس دولت اصلاحات توضیح داد گروه مشاوران رهبریمن از همان ابتدا خدمت مقام معظم رهبری بودم و در همان روزهای اول رهبری، گروه مشاوره برقرار بود. اسامی اعضای گروه مشاوره عبارت بودند از : آقایان مهندس موسوی، باهنر، خاتمی، هاشمی رفسنجانی، موسوی خوئینی ها و بنده. شاید افراد دیگری هم بودند که الان در خاطر ندارم. این جمع هفته ای یک جلسه خدمت آقا می رسیدیم و آقا مسائل را مطرح می فرمودند و بر روی مسائل مشورت می کردیم.
دوستان هم به منظور سامان دهی امور، نظر مشورتی خودشان را ارائه می دادند. البته کارها هر چه بیش تر جلوتر می رفت نقش این گروه مشاوره کمرنگ تر می شد.
داماد خلخالی رابط چپها با رهبریمن از همان روزهای نخست طبق ارتباطی که از قبل وجود داشت. خدمت آقا می رسیدیم و نقطه نظرات خود و دیگران را خدمت ایشان ارائه می کردم. من منتخب جامعه روحانیت نبودم بلکه تلقی بیرون این بود که بنده رابط بین ایشان و جامعه روحانیت هستم. حال آن که بنده بر اثر همان ارتباطات قبلی شرفیاب میشدم. از مجمع روحانیون مبارز هم آقای شیخ حجت الله کیان ارثی داماد آقای خلخالی، مرتب خدمت آقا می رسید و توقعات و انتظارات و نقطه نظرات آقایان مجمع را به آقا انتقال میداد.
۲۱۲۲۰
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب امام خمینی عبدالله نوری ناطق نوری خدمت آقا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۶۸۴۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشای عمدی فایل صوتی ظریف به روایت سعید لیلاز /با خرابکاری در نطنز، این سایت چند ماه از کار افتاد /ایران زمین بازی را عوض کرده است
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سعید لیلاز، عضو حزب کارگزاران، در گفتگویی که اخیرا با روزنامه شرق داشته است، به بیان جزئیاتی درباره افشای فایل صوتی مصاحبه جنجالی خود با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین پرداخته است.
بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید:
به نقل از شما شنیده بودم که انتشار فایل گفتوگوی چندساعتهتان با محمدجواد ظریف هم نوعی پالس مثبت تهران بود؟ خودتان چنین چیزی را تأیید میکنید؟
احسنت بر شما. دقیقا همینگونه است. البته میدانم میخواهی به جزئیات انتشار آن فایل از زبان سعید لیلاز برسی تا آن را در این مصاحبه چاپ کنی، اما من از گفتن جزئیات خودداری میکنم. فقط این را سربسته میگویم که ماجرای انتشار آن فایل مصاحبه چندساعته من با محمدجواد ظریف، بدون آنکه بگویم چه کسی چه کاری کرد، یکی از اهداف و دلایل و جنبههای افشاگری آن با هدف ارسال پالس مثبت به طرف آمریکایی بود که اگر دولت بایدن میخواهد برای احیای برجام کاری بکند، در همین ماههای منتهی به پایان عمر دولت روحانی باشد که احیای برجام بتواند به جریان همسوی دولت روحانی برای تداوم قدرت کمک کند و دولت بایدن متأسفانه حتی همین کمک را هم نکرد. میدانی چرا؟
چون تصور واشنگتن این بود که جریان رادیکال در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ به قدرت میرسد و تضمین بهتر و محکمتری برای توافق احتمالی و احیای برجام خواهد بود. به هر حال دولت بایدن سعی داشت یک توافق بزرگتر را در دستور کار داشته باشد و با این فکر، عملا مذاکرات را تا زمان به قدرت رسیدن دولت نزدیک به هسته قدرت که رئیسی بود، نگه داشت.
احسنت. که نتیجه آن را هم دیدیم. یعنی آمریکاییها در دولت بایدن، نه در چند ماه پایانی دولت روحانی کاری برای احیای برجام کردند که مثلا به سود اصلاحطلبان و میانهروها تمام شود و نه حتی در دولت رئیسی توانستند برجام را احیا کنند که به سود اصولگراها باشد و نهایتا به شرایط حال حاضر کشور رسیدیم که احتمال دارد دوباره دونالد ترامپ هفت ماه دیگر در انتخابات آمریکا پیروز شود. حالا شما تصور کنید دونالد ترامپی که با آن سیاست رادیکال ضد ایرانی خود طی چهار سال ریاستجمهوریاش چه بلایی سر ایران آورد و قرار است که در یک احتمال ۵۰-۵۰ دوباره رئیسجمهور شود و در همین شرایط که اسرائیلیها تاکنون نزدیک به ۳۵ هزار فلسطینی را کشتهاند و به موازاتش هم یک تنش با ایران را کلید زدهاند و مرتب به اماکن دیپلماتیک ما حمله کردند و نیروهای نظامی ما را در منطقه ترور میکنند که اتفاقا در مقابل کارنامه خرابکاریهای اسرائیل یک گام بسیار کوچک است، ما باید چه کنیم؟!
چرا واقعا کسی توجه نمیکند؟ درست است تقریبا از ۱۳ فروردین تا ۳۱ فروردین یک تنش بیسابقه مستقیم بین ایران و اسرائیل روی داد، اما کارهایی را که اسرائیل در طول این سالها کرده است نیز باید مدنظر قرار داد. نمیتوان فقط به این بازه زمانی کوچک یا ترقهبازی صبح ۳۱ فروردین اسرائیل در تبریز و اصفهان محدودش کرد یا تنها موضوع حمله به ساختمان کنسولگری ایران در سفارت سوریه یا ترور چند سردار در سوریه در ذهن ما بیاید. قبل از آن، اسرائیل خیلی هزینه روی دست ما گذاشته است. فقط در خرابکاری هستهای نطنز، برای چند ماه این سایت هستهای از کار افتاد و از مدار خارج شد. اسرائیل چندین و چند بار دانشمندان هستهای را ترور کرد. قبلتر از آن، ویروس استاکسنت چه ضرباتی به صنعت هستهای زد. تمام پمپهایی که در پالایشگاهها و نیروگاههای ایران منفجر میشدند، همه آنها یا ویروسی بود یا در همه آنها تجهیزات انفجاری کار گذاشته بودند. نتیجه چه شد؟
اکنون ایران هم زمین بازی را عوض کرده است. غنیسازی را تا ۶۰ درصد برده، فلز اورانیوم تولید کرده و سانتریفیوژهای نسل جدید را هم به کار برده است. پس دیگر روند بازی عوض شده است. چرا؟ چون ایران فهمیده اگر کماکان به انفعال و مماشات خود ادامه دهد، حد یقفی برای زیادهخواهی آمریکا وجود ندارد و مرتبا جلوتر میآید. خب من تمام این روند را از سال ۵۷ تا الان مطرح کردم که به اینجا برسم که درست یا غلط، خوب یا بد و نتیجه هر جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در ایران یا عملکرد دولت دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا این بوده است که ایران، علیرغم مذاکره دوساله و شکلگیری برجام، اکنون به غنیسازی ۶۰ درصدی، تولید اورانیوم فلزی و استفاده از سانتریفیوژهای نسل جدید دست بزند که موازنه را در برابر غرب حفظ کند.
پس قطعا فرقی نمیکند در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا مجددا جو بایدن رئیسجمهور شود یا دونالد ترامپ دوباره به قدرت برسد، یا در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ ایران دوباره رئیسی رئیسجمهور شود یا فرد دیگری حتی از اصلاحطلبان رئیسجمهور شود، روند همان چیزی است که از اول مصاحبه گفتم. اقتضائات ژئوپلیتیک در منطقه و جهان ما را به سمتی خواهد برد که هستهای شویم. نهایتا یک سال دیگر، ۱۰ سال دیگر یا ۲۰ سال دیگر، ایران باید به این سپر ژئوپلیتیک دست پیدا کند. من سقف زمانی دقیقی برای این مهم تعیین نمیکنم. رسیدن به این نقطه دست ما نیست، بلکه فضای ژئوپلیتیک به ما تحمیل میکند که به سپر ژئوپلیتیک دست یابیم. این یک حقیقت مسلم است ولاغیر.
۲۷۲۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903905